دایالوگ

گفت: آدما که ازدواج می کنن دیگه به هیچ کارشون نمی رسن، مثلن فلانی که تا دیروز این همه فعال بود و بلاگ آپ می کرد و این طرف اونطرف می چرخید حالا دیگه نیست و هیچ کاری نمی کنه.


گفتم : ( تو دلم البته) منم یه زمانی چیزی بری گفتن داشتم و الان دیگه هیچ چیزی نمونده برام ، برای گفتن، برای نوشتن، جز درگیر شدن تو یه سری از کارهایی که فکر می کردم هیچ وقت تو زندگی درگیرشون نمی شم.


گفت : تو چی؟ تو چرا اینطوری شدی؟


گفتم : ( تو دلم البته) فردا این جا یه چیزی می نویسم، مثه یه شروع دوباره، کم کم باید خودمو از خاله زنک بازی های روزگار که فکر می کردم هیچ وقت درگیرشون نمی شم دور کنم.


نظرات

  1. بدجوری راست گفت؛ تو هم خوب جوری راست گفتی (تو دلت البته)... اما واقعن و نه تنبلن وقت کمه...خیلی کم و امان از روزگار و خاله زنک بازی هاش. من که از هرچیزی می ترسیدم سرم اومد... (حتی از همین جمله)!!!‬

    پاسخحذف
  2. خوب گفت، ولی اگه می تونی بزن تو دهنش با تغییر

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های پرطرفدار