بودن بی تو

شب شروع می شود در من
وقتی که باز یادم می آید تو را نخواهم داشت
تو هیچ وقت هم نبوده ای
تو هیچ وقت اسمی نداشته ای
تو هیچ وقت بزرگ نشدی
تو هیچ وقت نخندیدی
تو هیچ وقت صدایم نزدی
تو هیچ وقت لجم را نگرفته ای
تو هیچ شبی توی رختخوابم تا صبح کنار من نخوابیده ای
تو هیچ وقت به آغوش من پناه نیاورده ای
تو هیچ وقت مرا به نام صدا نکرده ای
تو هیچ شبی مریض نشده ای که تا صبح بیدار کنارت بنشینم
تو هیچ وقت از هیچ پله ای نیفتاده ای
تا دلم هری بریزد

شب شروع می شود در من
وقتی می فهمم
وقتی باید قبول کنم
که هیچگاه تو را نخواهم داشت

نظرات

پست‌های پرطرفدار