از خوبی های داشتن یک وبلاگ

امروز خیلی خیلی خیلی کمتر از یک سال پیش و چهارسال پیش و ... به اینجا سر می زنم ، می نویسم، تجربه هایم را به اشتراک می گذارم. اما هنوز بودن این وبلاگ خوبی هایی دارد، مثل یک دفتر خاطرات قدیمی که هر از گاهی می آیم وچیزی در آن می نویسم و صفحات قبلی را می خوانم و غصه می خورم و شاد می شوم و بالاخره خیل دوست داشتنی گذشته ام را مرور می کنم.
امروز هوای شهر بارانی است و من خوشبختم که می توانم بگویم در سی و یک سالگی از بهترین روزهای زندگی ام خاطراتی دارم ، آدمی دارم که همراهم است.
این هوای بارانی جان می دهد برای خیابان بازی، برای ماشین بازی توی خیابان، برای کافه نشینی و امروز ، برای من ، برای منی که تجربه های زیادی در زندگی داشته ام قرار است یک شروع مجدد باشد. برنامه های زیادی دارم برای شادبودن و موفق بودن و تلاش می کنم آن ها را پیاده کنم. 
با اینکه پاییز است و پاییز است و افسردگی و دلگیر بودنش ، اما این پاییز با پاییز های دیگر فرق دارد ، توی این پاییز عشق است و دوست داشتن و من خوشبختم که در این پاییز می توانم بخندم و شادی کنم و باعث شادی باشم.


نظرات

پست‌های پرطرفدار