زندگی می گذرد...
اگرچه
سال خوبی را با انرژی شروع نکردم ، اما این چند روز تصمیم جدید اما تکراری برای
زندگی ام گرفته ام ، بیشتر ببینم و بخوانم و معاشرت کنم، از زندگی ام لذت ببرم، هر
چقدر ساده و کوتاه و به نظر دیگرا مضحک.
اولین
کاری که کردم برای پایان دادن به فرآیند خنده دار تمام نکردن کتاب هایی که می
خوانم ، مخصوصا روند کند و عدم تمایلم به تمام کردن صفحات پایانی یک کتاب یا فصل
های انتهایی آن ، به خاطر ترس از تمام شدن آن طوری که دوست ندارم ، کتاب « موزه
معصومیت» را تمام کردم و خیالم جمع شد.
در
این چند روز کمی هم به علاقه بچگی ام برای ساخت انیمیشن پرداختم و چند کار کوتاه
10-15 ثانیه ای درست کردم که بیشتر جنبه تفریح و آموزش داشت تا یک کار جدید و
دقیق.
چندین
کلیپ و فیلم کوتاه دانلود کردم و باید ایده بگیرم تا کلیپ های خودم را درست کنم و
از این کار لذت می برم، لذت اینکه عکس و فیلم بگیری بعد با سر هم کردنشان ایده
هایی که توی ذهنت هستند را تکرار کنی می تواند جالب باشد.
انیمیشن
#وینست از #تیم_برتون رو دیدم و دوستش داشتم به نظرم شما هم ببینید.
نظرات
ارسال یک نظر