دلارا
هزار بار به آشیانه ام بیا
دلارا
بر آستانه ی احساسم دیرپای
رهگوی شب ها شو
که کهانت چشمانت
ستاره های شب ام را به بیداری می کشاند
و خورشید را به چرخش وا می دارد
هزار بار به آشیانه ام بیا
و هر بار
هزار خوشه از ماه تاب برایم بیاور
که نور هدیه ی دست های توست
و ماه تاب
ذره ای از احساست
نظرات
ارسال یک نظر