اینکه می فهمم چقدر احمقم!

آدم باید خیلی خیلی خوش خیال باشد که تا این همه ی عمرش ، بخواهد و واقعن این اعتقاد را داشته باشد که پول چیز مهمی نیست و بعد در این خوش خیالی خودش هی دست و پا بزند و کم کم بیفتد سر لج و بعد که بفهمد دستش خالی خالی ست ، به غلط کردن بیفتد و دنبال پول باشد اما برگردند و به اش بگویند ، تا به حال کجا بودی، این شده وضعیت من در این لحظه.



هیچ وقت دوست نداشتم این اعتقادم را فراموش کنم ، چون در واقع مساله خیلی درونی تر از یک پایبندی التزامی بود ، یک چیزهایی شبیه همه چیز برای من بود ، اما واقعن حالا می فهمم که پول حتی می تواند همه چیز زندگی باشد.

نظرات

پست‌های پرطرفدار