از کل تاریخ تفکر معاصر فقط تو را می شناختم

مشکل من دقیقن همین جا بود
که من عاشقت بودم
ولی اصلن بلد نبودم سیاسی باشم
من عاشقت بودم
ولی اصلن بلد نبودم سیاسی بنویسم
حتی اصلن بلد نبودم سیاست را بنویسم
از کل تاریخ تفکر معاصر فقط تو را می شناختم
و تعریف سیاست توی ذهن من
تو بودی که خواسته هایت را فریاد می زدی
توی فکرهایت غرق می شدی
و حال خوب یا بدت را از اوضاع برای آن هایی که می فهمیدند توضیح می دادی
مشکل من دقیقن همین جا بود
که جغرافیای سیاسی نداشتم
همه اش تن بودم
تن یک زن
که نوازش می خواست
و لحنی که گوشش را پر کند از آرامش
مشکل من دقیقن همین جا بود
که من آدم سیاسی نبودم
و تو عاشق دختر های سیاسی بودی
چیزی شبیه همان ها توی جنگ سرخ
یا همین ها که این روزها
توی متن های دست و پاگیر سیاسی
غرق می شوند

نظرات

پست‌های پرطرفدار