وقتی ژورنالیست ها « مناسبت نویسی» می کنند.




دقیقن یادم نمی آید از کجا و کی و چه طور روزنامه نگاری را آغاز کردم؟ از خبرنگاری یا گزارش نویسی، مصاحبه یا هر چیز دیگری ولی یک چیز را خیلی خوب یادم می آید، ماه های اولی که به طور حرفه ای ، بعد از تعطیل شدن «ایران جوان» توی « گیلان امروز» شروع به نوشتن کردم، استرس عجیبی داشتم، نه اینکه کارم را بلد نباشم، نه!
کار کردن توی محیط شهرستان خیلی با تهران فرق می کرد، حتی انتظارات آدم ها رنگ دیگری داشت. من آن روزها فقط و فقط 16 ساله بودم و این دلهره عجیب را توی رشت داشتم. تجربه کار گزارش نویسی ام توی موسسه ایران و مجله « ایران جوان» فقط 6 ماه بود و چون خیلی تازه کار بودم، از نوشتن نمی ترسیدم، اما رشت محیط کوچکتری داشت که آدم می ترسید نکند چیز بدی بنویسد و بعد خیلی راحت تر مورد مواخذه قرار بگیرد.
سن کم من بر این اضطراب افزوده بود، چرا که اکثر بچه هایی که توی تحریریه بودند ، حداقل 6-7 سالی از من بزرگتر بودند و تجربه بیشتری از اجتماع و زندگی داشتند. آن ها دانشجویان سال های پر حادثه حضور اصلاح طلبان در سیاست ایران بودند و من کلن چیزهای زیادی از روابط و افکار آن ها نمی فهمیدم البته هنوز هم چیز خاصی از اصول سیاسی نمی فهمم-  و این وضع را بدتر می کرد.
زمستان 1379 بود و من 16 ساله با مانتو سورمه ای رنگ مدرسه ، بعد از تمام شدن درس و مشق رفته بودم دفتر روزنامه و همه هنوز سحر اخوان را همان دختربچه شاید بی تجربه می دانستند، با این حال بعد از گذشت یک ماه وضعیتم خیلی با گذشته فرق کرد.
اولین مطالبی که از من در بدو ورودم به هر نشریه یا خبرگزاری منتشر می شد، همین مطالب « مناسبت نویسی» بود. این نوع نوشته چون جوابش را پس داده و بالاخره در فراز و نشیب سال های تولد و مرگ و افتتاح و ساخت و پیروزی و ... اطلاعاتش شسته و رفته تر شده، کمتر احتمال مورد مواخذه شدن را ایجاد می کرد و بنابراین هر دوره کاری ام به مطالبی این چنینی آغاز می شد.
حالا چرا این ها نوشتم؟ دقیقن ماجرا از جایی شروع شد که توی یک ماه اخیر به خاطر انتخابات و خیلی چیزهای دیگر بیشتر از سال های گذشته پیگیر نوشته های توی روزنامه و مجلات بودم و از کتاب ها دورتر شده بودم و به نشریات ادواری پناه آورده بودم، چیزی که برایم جالب بود « مناسبت نویسی» های آبکی بود و مناسبت نویس هایی که اگر پای حرف شان بنشینی خودشان را روزنامه نگارهای حرفه ای یا به اصطلاح خودشان ژورنالیست می دانند.«مناسبت نویسی» در نوع خودش بد نیست، گاهی وقت ها یک تلنگر کوچک است، اما وقتی یک نفر فقط و فقط « مناسبت نویسی» می کند و خروجی اش در عرصه های دیگر روزنامه نگاری تقریبن نزدیک به صفر قضیه چیز دیگری به نظر می آید. خواستم بگویم، همکار عزیز، ننویس، حداقل اینطور ننویس، اگر می خواهی مناسبت نویسی کنی، حداقل با واژه ها بازی نکن، جنبه احساسی قضیه را بر اصل ماجرا نچربان! همین که بیایی و چهار خط بنویسی و دو تا منبع اطلاعاتی خوب در آن مورد خاص معرفی کنی، کمک بزرگی کرده ای.

نظرات

پست‌های پرطرفدار