دریا مرا با خود ببر



بغض ها و دغدغه ها دارند خفه ام می کنم، این روزها آشفته و دست هایم خالی. زندگی ام درست نمی شود ، دارم خفه می شوم، مثل کسی که دارد توی دریا دست و پا میزند و کم کم فرو می رود در آب.

شاید فردا دریا به دادم برسد و کشتی هایی که روی آب سر می خورند، شاید فردا خدایم آن جا باشد، توی یکی از کشتی ها نشسته باشد و برایم دست تکان دهد،یک بادبادک رنگی بدهد دستم و بگوید رها باش، شاید فردا خدا ی دریا نجاتم دهد.







نظرات

پست‌های پرطرفدار