Hohner chrometta 14


+ این روز ها چرا اینقدر به مرگ می کنم، امروز صبح یکشنبه ساعت 6 تا 8 به معنای واقعی جان دادن را حس کردم. این نفس لعنتی پایین نمی رفت که نمی رفت. احساس خفگی و در همان حین تصور مرگ ، اینکه بعد از مرگ چه اتفاقی می افتد.

+ غروب شنبه یک ساز دهنی کروماتیک هوهنر 14 سوراخه هدیه گرفتم..خیلی چسبید، خیلی... حالا تازه یک آهنگ ساده یاد گرفته ام. لعنت به این نفس.

+ با هم خیلی رفیق شده اند..این را وقتی فهمیدم که نوازش اش کار ساز بود و او گریست و من چقدر حسودی ام شد به ان رفاقت عمیق.

+ خیلی خسته ام و خوابم می آید، تنبلی ام را می اندازم به گردن بهار حالا خوب است که سیر و غذاهای خواب آور دیگری نمی خورم.

+ آیس پک خوردم باز! من چقدر با این موجود کوچولو خوب ارتباط برقرار کرده ام! هر جا که می روم و می گوییم آیس پک وانیلی ، فروشنده می گوید نداریم! امروز توی یکی از این شعبات آیس خانم آیس پکی گفت که بیشتر بچه های فینگیلی می آیند و آیس پک وانیلی می خواهند، وانیلی اش مورد علاقه بچه هاست و واقعا من چقدر بچه ام. الان هم دارم خفه می شوم. بروم بخوابم بهتر است!

+ امروز کانون زبان هم رفتم! حوصله ام سر رفته...

+ اگر ریحانه نبود که این اخلاق گند دماغی مرا تحمل کند ، هیچ وقت هیچ کس به من زنگ نمی زد!



نظرات

  1. آخ که منم تا اسم آیس پکو می شنوم از خود بی خود میشم ولی نه وانیلی بلکه شکلاتیشو.
    چه دورانی بود دوران کانون زبان، با اینکه سالهای بیشتریو تو کیش درس خوندم ولی هیچ وقت جای دو سال و اندی کانونو برام نگرفت. نمی دونم دلم برای اون ساختمون قدیمی و استادای سختگیرش تنگ شده یا اون دوران و سن وسال!
    مرسی که به ما سر زدید

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های پرطرفدار