پگاه...


می تونم با صدای بلند داد بزنم:

آخیییییییییییییییییش

راحت شدم ، امروز از اون روز های شلوغ پلوغ بود. به همه کارام رسیدم جز یه کار.. بابت اون هم معذرت می خوام.

فرزندمو هم آپ کردم . خیلی این تیلدا رو دوست دارم...یه حس خوب به من میده. کم کم سعی می کنم که زود به زود آپش کنم چون دوست دارم اگه قراره تموم هم بشه حداقل به جایی برسونمش و بعد دیگه ولش کنم.

فعلا خیلی خسته ام. یعنی خیلی بیشتر از خیلی.

اما دمش گرم این پگاه شهر باران امشب کلی حال داد...آخ چه کیفی داشت وقتی که 4-2 سپاهان و زد که تازه کلی افاده هم دارن ایم سپاهانی ها ، مخصوصا وقتی از پرسپولیس باختن و هی می خواستن توجیه کنن!

گرچه از قابلیت های پگاه مخصوصا تو آخر فصل نمی شه گذشت اما فکر می کنم سپاهان دچار همون اشتباهی شد که سر بازی با پرسپولیس مرتکب شد و اون هم این بود که وقتی میوفته جلو می ره تو لاک دفاعی و فکر می کنه دیگه حریف نمی تونه بهش گل بزنه ، سر پرسپولیس هم همین اتفاق افتاد . جالب این جاست که تقریبا هم با این کار تو دقایق اول خیلی موفقه اما تو دقایق آخر بازی به خاطر جو مضطربی که تو استادیوم حاکمه ، کنترل این بازی دفاعی از دستشون در می ره و گل می خورن.

امروز بین این همه کار ،یعنی از صبح که بیدار شدم جز یک ربعی که ناهار خوردم و بیست دقیقه آخر بازی رو نگاه کردم تقریبا همش سر کار بودم.( خسته نباشم )

نظرات

ارسال یک نظر

پست‌های پرطرفدار