یار مهربان

گاهی وقتا یه کتاب حوصله مو سر می بره. گاهی وقتا عاشق یه کتاب و نویسنده ش می شم! گاهی وقتا یه کتاب مثه یه مامان و بابا خوب همش منو راهنمایی می کنن، گاهی وقتا فقط یه معلمه و گاهی وقتا فقط نصیحت می کنه. کتاب ها هم مثه آدم ها رنگ و وارنگن، هر کدوم یه حرف و هدف دارن. اما تا به حال شده کتابی بخونی که دلت بخواد با جلو رفتن هر صفحه از کتاب یه تحولی، معجزه ای ، چیزی تو زندگیت رخ بده و همه چیز رو عوض کنه، اون طوری که تو دوست داری و می خوای؟!



بعضی اوقات ، بعضی کتاب ها برای من نقش یه کیمیا گر رو دارن.یا یه معجزه گر.

کاش می شد یه کتاب واقعا معجره کنه برام.



می شه کتابی باشه ، وقتی دارم با صفحاتش جلو می رم، صفحه چهارده اش یه خونه خوب و شاد و گرم باشه؟

می شه تو صفحه ی بیست و نه اون ، وقتی غرق خوندنم، اعتماد و آرامش رو با همه ی وجودم حس کنم؟

می شه وقتی کتاب تموم شد ، رو جلد آخرش، عکس نگاهی باشه که خوشبختی رو تجربه کرده؟

من دلم چقدر همه ی اینا رو می خواد.

نظرات

پست‌های پرطرفدار