آرام می شوم، رام می شوم





چگونه از چیزی که در وجودش به تو نیازمند است ، به تو استدلال می توان کرد؟

آیا برای غیر تو ظهوری است که برای تو نیست تا آشکار کننده تو باشد؟

تو کی غایب بوده ای تا دلیل و راهنما نیاز داشته باشی و بر تو دلالت کند و کی دور بوده ای تا آثار و نشانه ها ما را به تو برسانند؟

کور باد دیده ای که تو را با آن نشانه ها، حاضر نبیند و قرین زیان باد معامله ی بنده ای که برای او بهره ای از دوستی ات قرار نداده ای.

(دعای عرفه)

تو میان چشم هایم می درخشی

موهایم میان باد

در ابتدای جریان بی انتهای هستی

تو را می جوید

انگشتان ات

واژه های تهی از احساس را می رقصاند

و خواب هایم سرشار از تو می شوند

از عطر واژه هایت

تو را که دارم

همه چیز خوب است.





نظرات

ارسال یک نظر

پست‌های پرطرفدار