حالم زیاد خوب نیست! باور کن کلاغ

مادربزرگم بالاخره فردا مرخص میشه!

برنامه فردا ما هم که کنسل شد.

خیلی وقت بود که دستی به سر و روی این بلاگ نکشیده بودم ، شاید هم به خاطر قطع شدن اینترنتم بود و هم به خاطر اینکه یک کم درگیر کارهای بیمارستان بودیم.

البته خب این بیمارستان رفتن و این دو هفته بستری شدن و عمل قلب مادربزرگم چندان برای من بی فایده هم نبود و کتاب توسعه و تضاد فرامرز رفیع پور رو خوندم و تموم شد و به نظرم کتاب خوبی بود ، شاید از بین کتاب هایی که در این زمینه ( انقلاب اسلامی ) خونده بودم کتابی بود که با تمام اعمال سانسور ها یی که تو ارشاد می شه تونسته بود کمی واقع بینانه تر و به دور از حاشیه هایی که یک نویسنده رو درگیر می کنه به بیان مشکلات بپردازه و جالب این جاست که این کتاب در شهریور 1376 چاپ اولش بوده و چاپ چهارمش در تیر ماه 1379 بوده و نه تنها دوران های مختلف تاریخ و جامعه بعد از انقلاب رو بررسی کرده ، حتی بسیاری از نقد هاش در واقع برای اتفاقاتی که امروز هم داره در سیاست و جامعه ایران میوفته کامل قابل قبول هست و حتی پیش بینی هاش دقیقا همون چیز هایی هست که الان داره اتفاق میوفته تو ایران. خیلی خوبه که اون هایی که تو کارن و خیلی دلسوز یک کم مطالعه داشته باشن، مملکت طویله نیست که با چوب بزنی تو سر مردم و علفشون رو جیره بندی کنی!

تازه یه عالمه هم نقاشی کشیدم تو بیمارستان.

پ.ن: قلبم درد می کنه شدید

پ.ن : پگاه برد خوشحالم

پ.ن : محبوبه !