"هارد دیسک"
این هم از شانس من!
بعد از جنگ های جهانی اول و دوم ( البته با سلاح سرد ، چوب و چماق و کمربند و چاقو و یه دو جین فحش های ...) ترکیدن " هارد دیسک " این کامپیوتر هم خودش ماجرایی بود که طی اون همه ی عکس ها ، نوشته ها و نقاشی هام ، داستان ها و هر چی و هر چی که در طی ده سال می شد جمع و جور کرد پرید ، از اون جایی که هر جا زنگ زدم و هزینه بازیابی اطلاعات اون هارد قدیمی نود هزار تومنه و تا اطلاع ثانوی پول مفت ندارم که خرج کنم ، احتمالا تمام نوشته ها و گذشته ام به زباله دان تاریخ پیوست ! کلا دلم برای خودم سوخت که اینقدر تو زندگیم وابسته به یه سری سیم و چرت و پرت های دیگه هستم که می تونه راحت در عرض یک لحظه منو نابود کنه ، اما جالب اش اینه که دفعات قبل به خاطر پریدن یه ویندوز و بر باد رفتن اطلاعاتی که هنوز تو درایو ویندوز بود ، 2-3 روز ناراحت بودم ، اما این بار با این همه اتفاق که افتاد و عکس هایی که پاک شد و اون همه خاطرات ثبت شده ، زیاد ناراحت نشدم، چون اینقدر تو این زندگی فلاکت بار بد بختیو مشکل دارم که به نظر من اینم یکی دیگه از اون دسته گل هایی بود که می تونست آب داده بشه و از اون جا که تاس شانس من فعلا رو دور بد بیاریه ، باشه..مهم نیست ! هرچی می خواد بشه...
پ.ن : انگار صدمین پست وبلاگ برام اومد نداشت! یعنی نیومد داشت!
بعد از جنگ های جهانی اول و دوم ( البته با سلاح سرد ، چوب و چماق و کمربند و چاقو و یه دو جین فحش های ...) ترکیدن " هارد دیسک " این کامپیوتر هم خودش ماجرایی بود که طی اون همه ی عکس ها ، نوشته ها و نقاشی هام ، داستان ها و هر چی و هر چی که در طی ده سال می شد جمع و جور کرد پرید ، از اون جایی که هر جا زنگ زدم و هزینه بازیابی اطلاعات اون هارد قدیمی نود هزار تومنه و تا اطلاع ثانوی پول مفت ندارم که خرج کنم ، احتمالا تمام نوشته ها و گذشته ام به زباله دان تاریخ پیوست ! کلا دلم برای خودم سوخت که اینقدر تو زندگیم وابسته به یه سری سیم و چرت و پرت های دیگه هستم که می تونه راحت در عرض یک لحظه منو نابود کنه ، اما جالب اش اینه که دفعات قبل به خاطر پریدن یه ویندوز و بر باد رفتن اطلاعاتی که هنوز تو درایو ویندوز بود ، 2-3 روز ناراحت بودم ، اما این بار با این همه اتفاق که افتاد و عکس هایی که پاک شد و اون همه خاطرات ثبت شده ، زیاد ناراحت نشدم، چون اینقدر تو این زندگی فلاکت بار بد بختیو مشکل دارم که به نظر من اینم یکی دیگه از اون دسته گل هایی بود که می تونست آب داده بشه و از اون جا که تاس شانس من فعلا رو دور بد بیاریه ، باشه..مهم نیست ! هرچی می خواد بشه...
پ.ن : انگار صدمین پست وبلاگ برام اومد نداشت! یعنی نیومد داشت!
هارد دیسک رو براتون میپرسم شاید بشه کاریش کرد....نگران نباشید
پاسخحذفمبارکه
پاسخحذفاین اتفاق رو میشه نوعی انفجار ِ نور دونست
الحق که مبارکه!
اهید که دیگه پیش نیاد
:)
شايد بايست اين اتفاق مي افتاد...
پاسخحذفواااای که چه مصیبتیه اتفاقاتی از این دست! من یکی از فوبیا هایی که دارم همینه!
پاسخحذفسلام
پاسخحذفهاردت رو اگه دوست داری بیار من ببینم البته اگه رشت زندگی می کنی ، فکر کنم بتونم کمکت کنم!
فقط اگه برام میل کنی که دقیقا چی شده !
سلام
پاسخحذفاين روزا با 300 تومن دي وي دي مي توني هزاران عكس و نوشته رو كپي گرفت و گذاشت تاقچه بالا كه اگه هارد سوخت عزا نگيريم ديگه
وبلاگ قشنگي داري